ابوعُمر عیسی بن عمر
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 20 ارديبهشت 1393برچسب:ابوعُمر عیسی بن عمر, :: :: نويسنده : علی

ابوعُمر عیسی بن عمر ثقفی نحوی بصری. او از موالی خالد بن ولید بود و به قبیلۀ ثقیف درآمد و از این رو او را ثقفی گویند و برادر حاجب بن عمر است. وی قرائت را عرضا از عبدالله بن ابی اسحاق فراگرفت و حروف را از عبدالله بن کثیر و ابن محیصن روایت کند و از حسن بصری استماع حدیث کرد و مصاحب ابی عمرو بن العلاء بود و میان آن دو مسائل و مجالسی است. و او را بر قیاس عربیت در قرائت اختیاری است.
احمد بن موسی اللؤلؤی و هارون بن موسی بن النحوی و اصمعی و خلیل بن احمد و سهل بن یوسف و عبید بن عقیل و شجاع بن ابی نصر نقل قراآت از وی کرده اند و «سیبویه» نحو از وی فراگرفت و کتاب الجامع در نحو از اوست.
و گویند که اساس الکتاب سیبویه همین کتاب است و سیبویه آن را بسط داد و از خلیل بر وی تعلیقات افزود و آنگاه که به بحث و تحشیه تکمیل یافت کتاب به سیبویه منسوب گشت. و ابن خلکان گوید :
مؤیّد این گفته آن است که سیبویه پس از مفارقت از عیسی بن عمر بصری مذکور آنگاه که به ملازمت خلیل شد خلیل از وی از مصنفات عیسی پرسید او گفت :
او را هفتاد و اند مصنف در نحو هست و یکی از توانگران جمله آن کتب گرد کرد و آفتی همگی را نابود ساخت و جز دو کتاب از وی بر جای نماند که یکی موسوم به اکمال است و آن به فارس نزد فلان است و دیگری این کتاب که موسوم به جامع است ومن بدان مشغولم و خواهم که مشکلات آن بر من روشن فرمائی.
خلیل لحظه ای خاموش ماند پس سر برداشت و گفت :
خدای تعالی عیسی را رحمت کند و این دو بیت انشاد کرد :

ذهب النحو جمیعا کله
غیر ما احدث عیسی بن عمر
ذاک اکمال و هذا جامع
و هما للناس شمس و قمر

و خلیل نیز نزد عیسی شاگردی کرده بود و گویند که ابی الاسود الدوئلی از نحو جز باب فاعل و مفعول نیاورد و بنای کتاب عیسی بن عمر تهذیب و تبویب کلیات قواعد نحو است و مستثنیات و شذوذ را لغات نام میـدهد. و او برعرب طعن میـکرد و مشاهیر آن قوم از قبیل نابغه را در بعض اشعار آنان به خطا منسوب می داشت.
و گویند او سخن به تقعیر و تکلّف میـگفت و افسانه ای در این معنی از او مشهور است که :
روزی از خر خویش فروغلطید و مردمان بر وی گرد آمدند. او بجای
«ما لکم تجمعتم علی تجمعکم علی مجنون انکشفوا عنّی»،
گفت :
«ما لکم تکأکأتم عليّ تکاء کوکم علی ذی جنّة افرنقعوا عنّی.»
و گفته اند :
در بازار برای تنگی نفس که داشت بیفتاد و چون مردم بر وی انبوهی کردند این مقالت ادا کرد و یکی از حاضران گفت جنیّۀ او به هندی سخن میگوید.
وفات عیسی ١٤٩ ه.ق. بود.