انشاد
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

انــشـــاد

انشاد.
[ اِ ]
(ع مص)
تعریف کردن گم شده را.
تعریف گم شده کردن . 
تعریف کردن گم شده .
تعریف کردن گم شده را و راهنمایی کردن به او. 
|| تعریف کردن خواستن .
طلب راهنمایی کردن به گم شده (ضد معنی اول).
|| هجو کردن .
|| سرودن .
شعر خواندن .
خواندن شعر دیگری ، مقابل انشاء.
شعر کسی را خواندن برای دیگری .
برخواندن .
خواندن و آوردن شعر از دیگری .
-
انشادسرای ;
شعرخوان .
-
انشاد کردن ;
خواندن .
قرائت کردن .
و رجوع به منشد شود.

***

مُــنــشِـــد

منشد .
[ م ُ ش ِ ]
(ع ص)
شعرخواننده .
آنکه شعر می خواند.

|| هجوکننده .
آنکه هجو می کند.
|| تعریف کنندۀ چیزی گم شده .
آنکه نشان می دهد و خبر می دهد از هر چیز گم شده .

||
آنکه می پرسد و استفسار می کند از هر چیز گم شده .