أبو موسی أشعريّ
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

ابوموسی .
[ اَ سا ]
(اِخ)
اشعری .
عبدالله بن قیس بن سلیم .
صحابی است .
او از مردم قریۀ رِمَع
یکی از قرای یمن
و از قبیلۀ اشعر یمن است .
او پیش از هجرت از یمن بمکه شد
و اسلام آورد
و پس از فتح خیبر بحبشه هجرت کرد
و سپس از حبشه بمدینۀ منوّره بازگشت .
و به سال دهم هجرت
به امر رسول صلی الله علیه و آله
والی قسمتی از یمن گردید.
در خلافت عمر به سال ١٧ ه.ق والی بصره
و به سال ٢٢ بنا بر تقاضای اهل کوفه حکمران آن شهر گردید
و لکن نتوانست اهل کوفه را راضی سازد
و پس از یکسال بمنصب اول خود ولایت بصره ، بازگشت
و تا چند سال از خلافت عثمان بهمین سمت باقی بود.
در زمان خلافت عمر دست میسان و مذار و اهواز و شوش و اصفهان و نصیبین را او فتح کرد
و یکبار نیز مغضوب عمر گردید
و در خلافت عثمان شهر ری بصلح بدست او مفتوح شد.
پس از عزل از بصره بکوفه رفت تا در آنجا متوطن شود
و عثمان در سال ٣٤ او را والی کوفه کرد
و هنگام خلافت علی علیه السلام
که کوفه پای تخت شد
ابوموسی از منصب خود معزول و از عمل برکنار بود تا پس از جنگ صفین
که قرار بر حکمین شد
ابوموسی به اصرار جمعی از اهل کوفه
از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام حکم گردید
و از عمرو بن عاص فریب خورد
بتفصیلی که در تواریخ مسطور است
و هر دو گروه از او ناراضی شدند
و او بمکه گریخت
و در آنجا نیز نتوانست بماند
پس بکوفه برگشت
و بهمانجا درگذشت
و در سال وفات او اختلاف است
برخی سال ٤٢ و برخی دیگر٥٢ ه.ق گفته اند
و قبر او در ثویّه موضعی بکوفه است .
وصاحب مجمل التواریخ آرد که
ابوموسی اشعری در سنۀ ثمان عشر (١٨ ه.ق)
نامه ای به عمر خطاب نوشته بود و مخاطبت کرده :
لعبدالله عمر امیرالمؤمنین .
عمر گفت
والله که چنین است
بندۀ خدایم
و عمر نامم
و امیر مؤمنانم
از آن پس او را امیرالمؤمنین خواندند
و پیش از آن او را خلیفت خلیفت پیغامبر گفتندی .
از ابوموسی روایاتی در تفسیر است .