نَکِرَة
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
جمعه 25 تير 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

نکره.
[ ن َ ک َ رَ / رِ ]
(از ع ، ص)
ناشناس. غیرمعروف. مجهول.
|| در تداول، درشت خشن. نتراشیده و نخراشیده. کت وکلفت و هیولا و زمخت، اعم از انسان یا حیوان یا صدا: هیکل نکره. غول نکره. صدای نکره.
|| (اصطلاح دستور زبان) اسمی را گویند که در نزد مخاطب معلوم و معیّن نیست. نشان نکره در فارسی «ی» است که به آخر اسم جنس ملحق کنند: کتابی خریدم.
رجوع به نَکِرة شود.

- نکرۀ مخصصه (موصوفه); نکره ای است که با داشتن نشانه ای، از نکرت و ابهام بیرون آمده است. و علامت آن در فارسی «ی» است که بعد از آن «که» موصول آرند: روا باشد خواندن و نبشتن تفسیر قرآن به پارسی مر آن کسی را که او تازی نداند.

نکرة.
[ ن َ ک ِ رَ ]
(ع اِمص)
ناشناسائی. انکار کسی چیزی را. ناشناختن. خلاف معرفة.
رجوع به نکره شود.
-
اسم نکرة; آنکه در وی خصوصیتی نباشد مثل رجل و نحو آن.
رجوع به نکره شود.