ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان

ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ

فعل " عبس " از مادۀ عبوس است كه به معناى تقطيب چهره است، در مجمع البيان مگويد: عبوس كردن چهره و تقطيب و تكليح آن در معنا نظير همند، و جامع همه، و به معنای ترش كردن رو، و گرفتگى صورت است در مقابل طلاقت و بشاشت كه به معناى گشاده‏ رويى است.
و فعل " بسر " از مصدر " بسور " است، كه به معناى بیـميلى و كراهت نمايان از چهره است.
پس معناى جمله اين است كه ... بعد از نظر كردن، چهرۀ خود را گرفت و اظهار كراهت نمود.
بسور.

[ ب َ ]
(ع اِ)

شیر که اسد باشد.
شیر بیشه.
اسد به علت عبوس و قهر آن.

بسور.

[ ب َ ]
(ع ص)

تیز و ترش و ترشــرو و بداخم.

بسور.

[ ب ُ ]
(ع مص)

شتابی کردن و بیش از وقت گرفتن.

|| غلبه نمودن.

|| ترشــرو گردیدن.
روی ترش کردن.