ممدود
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
جمعه 23 مرداد 1394برچسب:ممدود, :: :: نويسنده : علی

ممدود.

[ م َ ]
(ع ص)

کشیده و دراز.
کشیده شده.

سایۀ همایونش بر همۀ جهانیان ممدود.

بعضی گفتند که ظل ممدود است در بهشت.

- الف ممدود;
در عربی الفی است که بعد از آن همزه باشد، چنانکه در کساء و رداء.
مقابل الف مقصور یا مقصوره.

- ظِلّ ممدود;
سایۀ دراز و همیشه.
سایۀ کشیده و همیشه.

و ظِلٍّ ممدود و ماءٍ مسکوب.

بعضی گفتند که ظل ممدود است در بهشت.

- ممدود شدن;
امتداد یافتن.
کشیده شدن.

- ممدود کردن;
کشیدن.
امتداد دادن.

|| گستردن.

|| دارای علامت مدّ.

|| از اصطلاحات هیأت است. رجوع به شرح دیوان انوری تألیف شهیدی شود.