سَبح
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
جمعه 19 تير 1394برچسب:سَبح, :: :: نويسنده : علی

سَبح

سبح.

[ س َ ]
(ع مص)

شناوری نمودن.
شنا کردن.
سباحة.
رجوع به سباحت شود.

|| تصرف کردن در معاش.
تصرف کردن در معیشت.

||

(اِمص)

آرامش.

||

(مص)

زمین کندن.

|| بسیار گفتن.

سبح در کلام;
فزون گفتن.

|| خواب و آرامش و آرمیدن.
خوابیدن و آرمیدن.

|| آمدن و رفتن و برگردیدن و پراکنده شدن در زمین.

سبح قوم;
برگردیدن و آمدن و رفتن ایشان و پراکنده گشتن آنان در زمین.

|| دور رفتن.
دور رفتن در سیر.