وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
جمعه 8 خرداد 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی

" وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ

إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ

كُلُّ أُولئِكَ

كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا ".

بنا به قرائت معروف: " لا تقفُ " (به سكون قاف و ضمه فاء) از مادّۀ " قفا - يقفو - قفوا " و به معناى «متابعت» است، قافيه شعر را هم از اين جهت قافيه میگويند كه آخر هر مصراع با آخر مصراعهاى قبل از خودش «متابعت» میكند.
و بنا به قرائت غير معروف كه " لا تقُف " (با ضمه قاف و سكون فاء) قرائت كرده‏ اند از مادّۀ " قاف " گرفته‏ اند كه به همان معناى «متابعت» است، و لذا از بعضى اهل لغت نقل شده كه گفته‏ اند:
مادۀ دومى از مادّۀ اولى قلب شده، مانند لغت " جبذ " كه از مادّۀ " جذب " قلب شده و هر دو به يك معنا است، و لذا علم قيافه‏ شناسى را از اين نظر قيافه گفته‏ اند كه دنبال جاى پا را گرفته و به مقصود راهنمايى میشود.
اين آيه از پيروى و متابعت هر چيزى كه بدان علم و يقين نداريم نهى می‏كند، و چون مطلق و بدون قيد و شرط است پيروى اعتقاد غير علمى و همچنين عمل غير علمى را شامل گشته و معنايش چنين میشود:
به چيزى كه علم به صحّت آن ندارى معتقد مشو، و چيزى را كه نمیدانى مگو، و كارى را كه علم بدان ندارى مكن، زيرا همۀ اينها پيروى از غير علم است، پيروى نكردن از چيزى كه بدان علم نداريم و همچنين پيروى از علم در حقيقت حكمى است كه فطرت خود بشر آن را امضاء میكند. ...